قونیه شهر فرهنگ و تاریخ
قونیه را کشف کن
- Date
- 10 June 2015
مَرام: کلمه مَرام که از نظر لغوی به معنی خواسته، هدف، غایه و مقصد آمده است، در قونیه به یکی از سه شهرستان مرکزی آن اطلاق میشود. در حالیکه و ضربالمثلها "چیزی از دست مرام رها نمیشود" ذکر شده از طرف دیگر در جملات قصار "فهماندن مرام، مرام نمودن" آمده است که اینها نیز به معنای "فهماندن خواسته، فهماندن مشکلات، همت کردن، قصد انجام کار" میباشند. اولیای چلبی در سیاحتنامه خود، در بین جاهایی که گشته و دیده است وقتی سخن از باغ و بوستان به میان آمده، برای وصف این باغ و بوستانها از عبارت باغ مرام استفاده نموده است. حتی چنین بیان نموده است که اینجا مانند مرام قونیه هستند. "تفرجگاه باروتخانه شهر پَرچَوی، باغ سوداک کریمیه، بیش از یکصدوهفتادوپنج باغ و گلستان استانبول، باغ شاهجهان تبریز در کنار تفرجگاه مرام قونیه در حد یک چمنزار هم نیست."تاریخ شهر قونیه و مرام به موازات هم میباشند. در دورههای مختلف تاریخ قونیه توسط هیتیتها، فریگها، لیدیاها و پرسها اداره شده است. قونیه که توسط اسکندر کبیر و رومیها اشغال شدهبود، پایتخت سلجوقیها شد. بعدها پس از کاراماناوغوللاری، دولت عثمانی بر قونیه حاکم شد. شهرستان مرام، با کسب عنوان کلان شهر توسط قونیه و بر اساس قانون مصوب T.B.M.M. در 26/06/1987، تاسیس شد. شهرستان مرام پس از پایان دادن فعالیتهای تاسیس در 8 اوت 1988 آغاز به خدمت نمود. شهرستان مرام از نظر موقعیت در جنوب و جنوب غربی قونیه قرار دارد. این شهرستان از شمال با سلجوکلو، از جنوب با چومرا و آکاُرَن و بُزکر، از غرب با بِیشهیر و سیدیشهیر، از شرق با کاراتای احاطه شده است. در شمال و غرب این شهرستان کوهها و تپّهها و در جنوب آن یک دشت باز و گسترده وجود دارد. آب آبیاری این شهرستان از سد آلتینآپا تامین میشود. باغهای مرام: محل گشت و گذاری است که در 8 کیلومتری مرکز شهر قونیه و در کنار رودخانه مرام قرار داشته و موضوع بسیاری از ترانهها شده است. نمازخانه و حمام حاصبِیاوغلو، دارالحفاظ و تربت طاووسبابا متعلق به دوره سلجوقی و در مرام واقع شدهاند. خان کیزیلویران: خانی است با بخشهای زمستانی و تابستانی که بر سر راه قونیه-بِیشهیر واقع شده و از مرکز شهر 44 کیلومتر فاصله دارد. با واقع شدن رود چاییرباغی، چشمه دوتلوکری و اردو، حاتیپ، روستاهای گُکیورت (گیلیسترا) در مرکز شهرستان مرام و آب و هوا و زیباییهای طبیعی آن، یکی از مکانهای توریستی مورد توجه توریستهای داخلی و خارجی است. جنگل یَمین: جنگل یَمین که به سبب فعالیتهای درختکاری انجام شده در دوره جمهوریت بر روی تپهای که مقبره طاووس بابا قرار دارد به وجود آمده است، دارای مکانهای مخصوص برای پیکنیک و دو بنای استراحتگاه است. موزه باستانشناسی: موزه باستانشانسی که در سال 1962 باز شد، آثاری از دوران نوسنگی، مفرغ، هیتیت، فریگ، گرِک، روم و بیزانس را به نمایش گذاشته است. در موزه باستانشانسی که در کنار مسجد صاحببابا قرار گرفته است، آثار یافت شده در حفاریهای چاتالهویوک، جانحاسان، ارباعاسیزما، کاراهویوک و تپه علاءالدین موجود است. موزه آتاتورک: خانهای که آتاتورک در طی مسافرتش به قونیه در آن اقامت کرده بود در سال 1928 به مصطفی کمال آتاتورک هدیه شد. در این خانه که در سال 1964 تبدیل به موزه شد، لباس، اشیاء شخصی، عکس و برگههی مربوط و متعلق به آتاتورک به نمایش گذاشته شدهاست. موزه مدرسه سیرچالی: در محله قاضیعالمشاه واقع شده است. نمونه زیبایی از مدارس دارای حیاط است. در سال 1242 توسط بدرالدین موسلیک و برای آموزش فقه بنا شدهبود. 1-13 مَرام: یکی از بخشهای مرکزی شهر قونیه است که در جنب غربی آن واقع شدهاست. گردشگاهی است که در 8 کیلومتری مرکز شهر قرار دارد. موقعیت آن به گونهای است که در مرکزیت محل عبور پنج گذرگاه مهم آنکارا-قونیه، اسپارتا-قونیه، آنتالیا-قونیه، مَرسین-قونیه و آدانا-قونیه جای دارد.- Date
- 10 June 2015
1-11 پارک فرهنگ: در مرکز شهر و با یک بافت گیاهی و سبز باغ دَده را همانند ساختار اصلی آن، آمفی تئاتر جدید، استخر، بازار خیریه سرپوشیده، بخشها فعالیتهای اجتماعی، مسیرهای پیادهروی جدید، 112، پلیس، مرکز انتظامات و کتابخانه ملی را درون خود جای میدهد.
غذاهای لذیذ و سنتی قونیه را ببین!
- Date
- 10 June 2015
تیریت کبابی: تیریت یکی از غذاهای مورد پسند در قونیه میباشد. دستور پخت تیریت به سبک قونیه (برای 5 نفر)؛ مواد لازم: نیم کیلو گوشت برّه، نیم کیلو ماست، 2 عدد پیاز، یک دسته جعفری، یک عدد نان خشکشده، 2 قاشق کره حیوانی، 2برگ برگبو، 4-5 حبّه سیر، نمک و فلفل سیاه؛ برای تزئین: فلفل، گوجه فرنگی نحوه تهیه: گوشتها را در اندازههای کوچک خورشتی خرد کرده و سپس آن ها را در داخل یک قابلمه قرار دهید…- Date
- 10 June 2015
آراب آشی چُرباسی: آراب آشی چُرباسی (آش عرب)، همان آب تند مرغ است که مهمترین ویژگی آن خمیر آن میباشد. به آب نمک اضافه کرده و بجوشانید. هنگامی که حالت دوغابی به خود گرفت آرد اضافه کرده و تا زمانی که به شکل محلّبی در آید هم بزنید. سپس با ضخامت دو انگشت روی یک سینی ریخته و اجازه دهید تا سرد شود. خمیر را همانند باقلوا (شش گوش) برش داده و در کنار آشی که داخل کاسه ریختهاید سرویس کنید. ابتدا یک تکه خمیر را با قاشق برداشته سپس داخل سوپ فرو برده و ...- Date
- 10 June 2015
3-11 بامیا چُرباسی: بامیا چُرباسی (آش بامیه) یکی از غذاهای آناتولی مرکزی است که در بین منوهای کلاسیک قونیه جزو میان وعده میباشد. در قونیه در مراسمی (مراسم و دعوتهای مهمی مانند عروسی) که پلو بر روی سفرههای زمینی (بر اساس عرف و عادت موجود) صرف میشود، آش بامیه را به دلیل طعم ترشی که دارد، پس از خوردن شیرینی سرویس میکنند تا اشتهای مهمانان برای صرف سری دوم غذاها باز شود. این غذا از بامیههای خشک شده ریز و گوشت خورشتی ریز تهیه میگردد. Orta Anadolu'da yapılan bamya çorbası Konya'da klasik menülerde ara yemeği olarak önem arz eder. Konya'da pilav (düğün ve davet yemekleri) ve kara yemek takımında (geleneğinde olduğu gibi) ekşi olduğu için tatlıdan sonra verilerek ikinci tertip yemeklerin yenmesi için iştah açar. Kurutulmuş çiçek bamyalar ve kuşbaşı et ile hazırlanır.
Mevlânâ Celâleddîn-i Rûmî
30 Eylül 1207, Belh - 17 Aralık 1273, Konya

- درباره بعضی وقایع تاریخی مرتبط با زندگینامه مولانا، روایات و دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برای مثال رویدادهایی مانند سال هجرت خانواده او از بلخ، دلایل این هجرت، مسیر رسیدن او به قونیه، افرادی که در این میان با آنها ملاقات داشته و همچنین غیبت شمس تبریزی از این جمله میباشند. این اطلاعات معمولاً مستند بر عبادتنامه سلطانولد، رساله سپهسالار و مناقبالعارفین افلاکی میباشند و به ویژه اظهارات متفاوت موجود در مناقبالعارفین، بستر مناسبی را برای ایجاد این اختلافات فراهم آورده است. مولانا در تاریخ 30 سپتامبر سال 1207 میلادی (مصادف با 6 ربیعالاول سال 604 هجری قمری)، در شهر تاریخی بلخ واقع در منطقه خراسان در شمال افغانستان به دنیا آمد و سپس به همراه پدرش در شهرهای وحش و سمرقند نیز اقامت گزید. به هنگام تصمیم پدرش برای مهاجرت از بلخ، مولانای قافله کودکی پنج ساله بود. قافلهای که به نیت سفر حج پای به راه گذاشته بود از مسیر نیشابور، بغداد، مکّه، مدینه و شام وارد آناتولی شده و به مالاتیا و اَرزینجان و آکشِهیر رسید. روایت است که در اینجا به مدت یک سال یا بیشتر و احتمالاً چهار سال در آکشِهیر گذرانده و سپس به لارِنده (کارامان) رسید که در این وقت مولانا پانزده ساله بودهاست (619ه.ق/1222میلادی). در اینجا او با گوهر خاتون دختر لالا شَرَف اَفَندی سمرقندی که به همراه آنها در قافله حضور داشت، ازدواج کرد (1225میلادی). در همان سالها اول زندگی زناشویی وی، سلطانوَلَد و علاءالدّین چلبی به دنیا آمدند. در طی اقامت هفت ساله وی در کارامان و سفر وی به حلب و شام برای تحصیل، مادرش مؤمنه خاتون و برادر بزرگش علاءالدّین محمّد و به احتمال قوی همسرش گوهر خاتون وفات نمودند. روایت است که خانواده وی به اصرار سلطان علاءالدّین کیقباد در سال 1229 میلادی به قونیه هجرت کردند. پدرش بهاء وَلَد به هنگامی که مولانا بیست و چهار ساله بود در سال 1231میلادی (629 ه.ق) در شهر قونیه وفات نمود. به غیر ایام سفر و ایامی که در حلب و شام برای تحصیل سپری نمود همواره در قونیه زندگی کرده و بر اساس تقویم هجری قمری در سن شصت و هشت سالگی و بر اساس تقویم میلادی در سن شصت و شش سالگی در تاریخ 17 دسامبر 1273 میلادی (مصادف با 5 جمادیالآخر 672 هجری قمری) به وصال حق نائل گردید. قبرستان باغ سلطان که با مزار پدر وی شکل گرفته بود، با او به تربت شریفه تغییر یافت. بعدها این بنا به همراه کلیه مشتملات آن به احتمام پسرش سلطان وَلَد تبدیل به آستانه طریقت مولویه (طریقت مولوی؛ مولویه) گردید. از مولانا سه فرزند پسر و یک فرزند دختر به دنیا آمد. پسر بزرگش بهاءالدّین محمّد و دیگری علاءالدّین محمّد مدّرس (وفات 1262 میلادی) که یک یا دو سال از برادرش کوچکتر و یا به روایتی دیگر بزرگتر بود، فرزندان گوهر خاتون (وفات قبل از 1229 میلادی، کارامان) دختر شرفالدّین سمرقندی هستند. از مادرکه پس از وفات گوهر خاتون با او ازدواج نمود، دیگر پسرش مظفرالدّین امیر عالم (وفات 1277 میلادی) که وظایف مختلفی منجمله خزانهداری دربار سلجوقی را بعهده داشت و دخترش ملیکه خاتون (وفات 1306 میلادی)، کِرا خاتون قونیوی (وفات 1292 میلادی) به دنیا آمدند. فرزندان مولانا در کنار او و پدرش به خاک سپرده شدهاند.
- یا همانگونه که هستی نشان بده یا همانطور که نشان میدهی باش ،
مولانا جلال الدین رومی
. فیلم معرفی قونیه را ببین
Konya, Türkiye'deki en eski yerleşim birimlerinden biridir. Konya'da yerleşimin Prehistorik (Tarih öncesi) çağdan başladığı görülmektedir. Konya'nın merkezinde yer alan ve aynı zamanda bir höyük olan, Anadolu Selçuklu sultanı II. Alaeddin Keykubad'a nispetle Alâeddin Tepesi adı verilen suni tepe ve çevresinde yapılan araştırmalar sonucu, prehistorik çağ içinde gerek Neolitik (Cilalı Taş Devri) ve Kalkolitik ve gerekse Erken Bronz Çağlarına ait kültürel bulgulara rastlanmıştır.....